دمکراسی، آنالیز و آسیب شناسی قسمت اول

 

(مقاله صوتی در انتهای صفحه)
مقدمه 


خوانندگان عزیز مقالات پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان. بنابر تقاضای مکرر دوستان و علاقمندان به این پژوهشکده در ارتباط با ارائه مقالاتی در زمینه علوم سیاسی و از آنجا که در واقعیت امور اجتماعی، امور سیاسی بطور طبیعی مستتر می باشند، تصمیمی مبنی بر ایجاد بخشی به همین نام در این پژوهشکده اتخاذ شد. برای آنکه این امر از طریق علمی و صحیح آن انجام گیرد، لازم بود این تحقیقات بطور ریشه ای به انجام رسند و تا آنجا که ممکن است به مسائلی پرداخته شود که کمتر کسی بدان پرداخته است. از اینرو ابتدا تا آنجا که ممکن بود و تاریخ ثبت شده اجازه پژوهش می داد، مطلب را از پایه و ابتدای آن آغاز نمودیم. در این ارتباط لازم است بدانیم که طبیعتن، هدف ما نوشتن کتاب در این مورد نیست. لذا در هر مورد تاریخی، به همه جریانات تاثیرگذار در امر شکل گیری دمکراسی و دیگر مقوله های مربوطه، تنها به یک یا دو مورد پراهمیت تر، آن هم بطور مختصر خواهیم پرداخت و در انتها مسئله را از دید گاه دانشگاه سیرکمال بررسی خواهیم نمود.س 
 
 

مفهوم کلمه دمکراسی
کلمه دمکراسی را از ریشه دموس[1] که مفهوم غالب آن، «مردم یک کشور» می باشد و کراتوس[2] به مفهوم «حکومت، یا قدرت»، می دانند. با این حساب، دمکراسی به مفهوم حکومت مردم» است، یا بهتر آنکه گفته شود، قدرت مردم در اداره حکومت.س»

 
 
ریشه یابی در دوران باستان
کلئیستنس [3]س
در کنکاش در امر یافتن ریشه اصلی کلمه دمکراسی و اینکه این مفهوم اولین بار به ذهن چه کسی خطور نمود، در تاریخ، تنها می توان مانند تحقیق در بسیاری از امور دیگر، به دوران یونانیان باستان رسید. ما نیز قبل از آنکه نظر خود را از دید گاه دانشگاه سیرکمال در مورد ریشه اصلی دمکراسی ابراز کنیم، از دوره یونان باستان پژوهش خود را آغاز می نماییم.س
 
تا آنجا که تاریخ موفق به ثبت رخدادها و ایده ها و عقاید مختلف شده است، به نظر می آید کلئیستنس در یونان باستان را بتوان به عنوان اولین کنشگر در راستای رفع ستم اشرافیت مطلق و یا لااقل تلطیف نسبی آن پذیرفت. در منابع آلمانی، از این شخص به عنوان یک سیاستمدار و حاکم آتنی نام برده اند که در حدود ۵۷۰ قبل از میلاد بدنیا آمده ، در تاریخ ۵۰۷ قبل از میلاد از دنیا رفته است. او که خود از خانواده اشرافی آلکمئونید[4] بود، احتمالن بر اثر سرخوردگی از نوع حکومت پدر بزرگ مادری دیکتاتور خود، راهی دیگر را برگزید و در سرنگونی هیپیاس[5] تاثیر به سزائی داشت و نقش بزرگی را ایفا نمود. هیپیاس همراه برادر خود هیپارشوس[6] یک دیکتاتوری تمام عیار از نوع تورانی[7] آن را در آتن به راه انداخته بود که در واقع ادامه حکومت پدرشان بود. کلئیستنس پس از کسب قدرت در آتن، نظام سیاسی حاکم تا آنروز را برهم زد و خواستار آن شد تا همه طبقات اجتماعی در روند تساوی سیاسی در مقابل قانون که ایزونومی[8] خوانده می شد، در پروسه های تصمیم گیری سیاسی دخیل باشند. این تصمیم و اجرای آنرا را، محققان در امر یافتن ریشه دمکراسی در تاریخ، قدمی اساسی و غیرقابل تردید در ایجاد دمکراسی می دانند.س
 

کورش هخامنشی
از آنجا که کار تاریخ نویسی و ثبت وقایع در حداقل یک قرن پیش، عمدتن به دست اروپائیان بوده است. از اینرو در ثبت حقیقت برخی از وقایع، نسبت به ایرانیان باستان کم لطفی شده است. یک مورد مهم که مورد بحث ما می باشد، آنست که در دوران باستان، نخستین کسی که در راه دمکراسی، اولین قدمهای اساسی و عملی را برداشت نه کلئیستنس بلکه کورش هخامنشی بود.س
  
در منابع آلمانی، تاریخ تولد کورش را مابین ۵۸۰ تا ۵۹۰ سال قبل از میلاد مسیح ثبت نموده اند. حال آنکه در منابع انگلیسی، به تاریخ ۶۰۰ سال قبل از میلاد اشاره شده است. در هر دو حال، می توان به این نتیجه صحیح رسید که کورش و کلئیستنس همزمان بوده اند. کارهای عملی بزرگ کورش که بازتاب روح دمکراسی واقعی می باشند را، هم تاریخ نگاران غربی به ثبت رسانده اند و هم در عهد عتیق قوم موسی به دفعات از آن یاد شده است. گذشته از آن، لوح کورش که پایه و مایه اصلی حقوق بشر می باشد همواره در موزه بریتانیا نگهداری می شود. با این حساب در مقایسه کلئیستنس با کورش، در مورد قدمهایی که در راه تثبیت حقوق بشر برداشته اند، بدون اغراق و با کنار گذاشتن حس ناسیونالیسم، می توان بسادگی گفت، کورش بدون شک مقام اول را دارد. من عمیقن معتقدم که تاریخ نگاران باید در نظرات خود تجدید نظر نمایند و ریشه اولیه دمکراسی را در ایران باستان جستجو نمایند نه در یونان. ر
س
در این ارتباط باید در نظر داشت که در زمان حمله اعراب به ایران در قرن هفتم میلادی، به تایید مورخانی چون، ابن خلدون و ابوریحان بیرونی، همه کتابخانه های آن سرزمین را همراه با کتابهای نفیس آن سوزاندند و از بین بردند. قبل از آن نیز در جریان آتش سوزی و تخریب بزرگی که اسکندر در تخت جمشید براه انداخت، بسیاری از لوحه های اطلاعاتی آن مرز و بوم از بین رفت. این خلاء عظیم، باعث شد تا اروپائیان همه رخدادهای مثبت جهان که بیشتر آنها در ایران باستان رواج داشته اند را به حساب خود بنویسند. به برخی از این دستاوردهای ایرانیان باستان، خانم پرفسور هاید ماری کخ در کتاب از «زبان داریوش» اشاره کرده است.س



دمکراسی در آمریکا و اروپا
 
اروپا
بارون دو منتسکیو[9] ۱۶۸۹تا ۱۷۵۵
غالب پژوهشگران سیاسی ایرانی، منتسکیو را از پرچمداران ایده دمکراسی در اروپا می دانند. این امر چندان به واقعیت نزدیک نیست. زیرا همواره افکار و آثار محققان اولیه بر تحقیقات موخرتر اثر می گذارند. در کل می توان گفت، حتی در یونان باستان نیز این ایده از ذهن یک فرد خاص، بدون پیش زمینه های لازم ایجاد نشده است. اما برای ممانعت از ورود به بحثهای جانبی و فلسفی در این مورد، ما با پژوهشگران تاریخ، همصدا شده، منتسکیو را حداقل یکی از بانیان فکری دمکراسی در اروپا پذیرفته، مختصرن افکار او را بررسی می کنیم.س
 
منتسکیو از خانواده ای اشرافی بود که در شهر بردو در فرانسه می زیست. اگر کشور فرانسه را به سه قسمت شمالی، میانی و جنوبی تقسیم کنیم، بردو در نیمه سوم قرار می گیرد. او مانند پدر و اکثر افراد خانواده خود، در رشته حقوق تحصیل نموده و در سمت دادستان و وکیل دادگستری مشغول بکار بود. صِرف وجود دادگستری و شغل دادستانی و سیستم قضایی عریض و طویل در آن زمان، نماینگر این واقعیت می باشد که حداقل شمه و یا سایه ای از دمکراسی، قبل از مونتسکیو نیز در فرانسه موجود بوده است. فراموش نشود که منتسکیو در اوایل عصر روشنگری می زیسته است و داشتن عقایدی ضد نگرش قرون وسطائی، امری عادی تلقی می شده است. منتسکیو در کتاب «نامه های ایرانی» نقطه نظرات خود را در مورد فرهنگ بی مایه رایج آن روز فرانسه در عهد لوئی چهاردهم از زبان دو ایرانی فرضی و ذهنی، با اسمی دیگر به رشته تحریر درآورده بود. عمده آنچه می شود از این کتاب برداشت نمود، مخالفت جدی او با دیکتاتوری حاکم بر فرانسه آن دوره بود و اعتراض وی به قدرت مرکزی.س
 
شاید اساسی ترین دلیل برای آنکه منتسکیو را به نوعی، پایه گذار دمکراسی در اروپا می دانند این است که، او در کتاب دیگر خود، « روح القوانین[10] » بر لزوم جدائی سه قوه مقننه(برای مثال مجلس شورای ملی و مانند آن)، قضائیه(سیستم دادگستری) و مجریه(برای مثال نهاد ریاست جمهوری) پافشاری نمود و آنرا توضیح داد. امری که اساس حکومتهای دمکراسی در اکثریت مطلق کشورهای اروپائی قرار گرفت. گفته می شود قانون اساسی آمریکا نیز از مفاد این کتاب تاثیر بسزائی گرفته است.س 

منتسکیو در کتاب نامبرده خود، در مقایسه ساکنان شمال و جنوب هر کشور به نظریه پردازی پرداخته است. به عقیده من این نظریات چندان صحیح به نظر نمی آیند، زیرا بوئی از نژاد پرستی از آن به مشام می رسد. در هر حال همه محققین و یا لااقل اکثر منابع، به این امر اذعان دارند که این فیلسوف بزرگ فرانسوی، پایه های دمکراسی و قوانین اساسی دمکراتیک را بنیان نهاد. یقینن افراد دیگری نیز در امر استقرار دمکراسی در اروپا نقش ایفا نموده اند که در مقالات آتی در شماره های بعد، به برخی از آنها اشاراتی خواهد شد.س


آمریکا
مقدمتن باید دانست میل به آزادی و رهایی از ستم اشراف زادگان و حاکمان، همیشه در تاریخ بشریت نقش آفرین بوده است. یکی از دلایل بُروز تلاش برای رهایی، ارتقاء و وسعت بهم رساندن ظلم و پایمال نمودن حقوق دیگران است تا جائی که طرف مغلوب و ضعیف، همیشه تا حد یک برده بی مقدار که دارای هیچ حقوقی نیست، سقوط نموده است. این امر در طول تاریخ، بارها به برخوردهایی خونین مابین طبقه حاکم و توده زیردست انجامیده است و درست جائی در همین حول و حوش، ایده دمکراسی خواهی که ریشه در فطرت انسان دارد، از قوه به فعل آمده است.س
  
در ایالات متحده آمریکا که دارای قوی ترین و کارآمدترین نوع دمکراسی می باشد، تا آنجاکه تاریخ این کشور به ثبت رسانده است، شاید بتوان ادعا نمود که اصطحکاک خونین و درازمدت مابین سفیدپوستان مهاجرعمدتن بریتانیایی با ساکنان اصلی سرخپوست آن منطقه، پایه و مایه اولیۀ فکر ایجاد تعادل مابین این دو گروه بوده است. از سال ۱۶۰۵ میلادی که بریتانیایی ها ، و قبل از آن، اسپانیایی ها، بطور جدی در این سرزمین سکنی گزیدند، به مرور زمان، این درگیری ها با ساکنان آن سرزمین شدت گرفت و حتی در دوران جورج واشنگتن که اولین رئیس جمهور آمریکا می باشد تا زمان توماس جفرسون که مورد بحث ما و سومین ریاست جمهوری در آمریکا بود، نیز هنوز در گوشه و کنار این سرزمین پهناور ادامه داشت. س
به عقیده من، همین خشونتهای اسفبار که مهاجران عمدتن اسپانیایی و بریتانیایی بر سرخپوستان اِعمال می داشتند و عکس العمل طبیعی آنها در دفاع از خود و سرزمینشان را برمی انگیختند، تاثیرات عمیق و شگرفی را در ایجاد ایده ای برای برقراری عدالت برای همه، در پدران بنیانگذار آمریکا و خصوصن در جفرسون و بعدها در آبرهام لینکلن برجای گذاشت.س
  

توماس جفرسون ۱۷۴۳ تا ۱۸۲۶
جفرسون، سومین رئیس جمهور آمریکا، در تاریخ ، بعنوان یکی از عاملان اصلی و بسیار مهم بنیانگذاری آمریکا، تهیه کننده عمده و اصلی اعلامیه استقلال سیزده ایالت مستعمره آمریکا از استثمار بریتانیا، موسس دانشگاه ویرجینیا در سال ۱۸۱۹ میلادی، نویسنده و باستانشناسی نامی به ثبت رسیده است.س 
باید بیاد داشت که بر طبق تحقیقات محقق نامداری چون ریجارد براندون موریس[11] ( ۱۹۰۴ تا ۱۹۸۹ )، جمعن هفت نفر جزو بنیانگذاران، یا پدران آمریکا محسوب می شوند. این هفت نفر عبارتند از: جرج واشینگتن، جان آدامز، توماس جفرسون، جیمز مدیسون، بنجامین فرانکلین، الکساندر همیلتون و جان جی.س
  
بعد از تهیه و ارائه منشور کورش در دوران باستان، بدرستی می توان تهیه، تنظیم و امضای اعلامیه استقلال آمریکا و در پی آن تهیه قانون اساسی آمریکا را دومین عامل بسیار مهم تاریخی در راستای تحقق رعایت حقوق بشر و در ایجاد اَشکال اولیه دمکراسی دانست. گرچه مابین این دو رویداد تاریخی بزرگ، حوادث تاثیرگذار دیگری نیز بوقوع پیوسته است که روند انجام و نتیجه آن، در ایجاد ایده دمکراسی بی تاثیر نبوده است. یکی از این حوادث، انقلاب اسپارتاکوس در سومین دوره نهضت ضد برده داری بر علیه رومیان باستان می باشد. این امر را می توان در مقالاتی دیگر مورد بررسی قرار داد.س
جفرسون حدود سالهای ۱۷۷۵ تا ۱۷۷۷ طرح اولیه اعلامیه استقلال آمریکا و همینطور بطور مجزا، لایحه آزادی مذهبی را تهیه نمود که اولی در تاریخ  ۴ ژوئیهٔ ۱۷۷۶ و دومی، در حدود ده سال بعد در سال ۱۷۸۶ به تصویب رسید. او در همان حول و حوش، با درگیری و اختلاف نظری که 
مابین سیاستمدان وقت بوجود آمده بود، رهبری جمهوری خواهان را بدست گرفت.س
جفرسون از یک سو مخالف فدرالیسم بود و از طرف دیگر بشدت از تمرکز قدرت در حکومت مرکزی نگران بود و با آن مخالفت می ورزید. او که عمیقن یک خداباور بود، در یکی از نامه های خود می نویسد:س
 
«من در حضور خدا سوگند خورده‌ام که دشمن همیشگی هرگونه خودکامگی در اندیشه بشر باشم»

جفرسون را می توان دست کم یکی از اولین معتقدان به سکولاریزم دانست که معتقد بود دو نهاد دین و حکومت باید از یکدیگر جدا باشند. مجموعه افکار و نقطه نظرات جفرسون، چنان در سیاستمداران و حامیان دمکراسی در ایالات متحده آمریکا تاثیرگذار بود که از سال ۱۸۰۰ تا اواسط ۱۸۲۰ میلادی، به دمکراسی جفرسونی منجر و مشهور شد و همه افکار دیگر را در آن سالها تحت الشعاع قرار داد.س
گرچه در همان دوران افراد دیگری نیز با عقاید دمکراسی خواهانه کمابیش یکسانی با جفرسون فعال بودند، اما هیچکدام از آن تفکرات، دوام و قوام و انسجام نقطه نظرات جفرسون را دارا نبود.س
  
از آنجا که هدف، نگارش یک کتاب کامل در این مقوله نیست، بلکه هدف تهیه یک مقاله تحلیلی است که قادر به تجزیه و تحلیل علمی دمکراسی باشد، از اینرو با همین مختصر کنکاش در زندگی و عقاید جفرسون، از بررسی دیدگاه دیگر پایه گذاران دمکراسی در آمریکا صرف نظر می شود.س
 
 

دمکراسی از دیدگاه دانشگاه سیرکمال
بنابر عقیده استاد الهی، "هر شیی که از عدم بوجود می آید همزمان دارای حقوقی نیز می شود". این امر قابل بسط دادن به همه موجودات است. در مورد موجود پیچیده ای مانند انسان که برترین نوع خلقت محسوب می شود، این حقوق، جنبه ذاتی بخود گرفته، میل رهایی و آزادی را درون خود دارد. از آنجا که هدف از آفرینش، سیرکمال موجودات است و این پروسه دارای مراحلی می باشد، یک انسان در مراحل اولیه پیشرفت روحی، معمولن در اکثر اوقات سعی در احقاق حق خود دارد و در تصمیماتش این حقوق را فقط برای خود لحاظ می کند. از اینرو رعایت حقوق، یک تفکر یکسوی شده، جنبه خودخواهانه بخود می گیرد. این بدان مفهوم است که نوع بشر در گذار حوادث تاریخی نشان داده است که معمولن در تلاش برای حفظ حقوق خود بوده است و این امر باعث ایجاد افراط گرایی در زمینه های مختلف شده است و کار را تا نقض حقوق دیگران پیش برده است. همین انسان که در دوره ای ناقض حقوق دیگران بوده، در زندگی های بعدی زمینی خود، برطبق عکس العمل سیستم کارما، مورد همان بی رحمی و خشونتی قرار گرفته است که در زندگی های قبل، دیگران را بدان دچار ساخته است. نتیجه نهایی سازوکار چنین سیستمی آنست که، چنین اشخاصی بالاخره یا در این زندگی و یا در زندگی های دیگر خود، روزی به این فکر خواهند افتاد که، تنها حقوق آنها نیست که باید رعایت شود، بلکه دیگران نیز دارای حقوقی هستند که خود او نیز ملزم به رعایت آنها می باشد.س
  
در این ارتباط ، اشخاصی که بیش از همه، درگیر این پروسه بوده اند، در زندگی های آتی خود، در راه ایجاد و تثبیت دمکراسی و رعایت حقوق بشر، قدمهای بزرگی برداشته و برخواهند داشت. برای مثال، این امکان وجود دارد که جفرسون همان اسپارتاکوس باشد که در آن زندگی، یک دوره بردگی بسیار سخت را پشت سرگذاشت و طی آن، با پوست و استخوان، و روح و روان خود، اثرات شوم نقض حقوق دیگران را درک نمود. حال این فرد، برطبق آموزش هایی که در برزخ، علاوه بر تجربیات کسب شده خود در زمین، دریافت داشته است و با امتیازی که به علت آن زندگی سخت و تلاشی که برای احقاق حق خود و دیگران نموده، به او اعطا نموده اند، کاندیدا شده است تا در زندگی دیگری در زمین، نقش مردی مانند جفرسون، لینکلن و دیگرانی را بازی کند که بزرگترین قدمهای دمکراسی خواهانه را در ایالات متحده آمریکا و در دیگر نقاط جهان برداشته اند.س
  
اصولن تا اصطحکاک و برخورد مابین دو قطب حاکم و توده مردم ایجاد نشود، ایده دمکراسی خواهی که مفهوم دوجانبه دارد، شکوفا نخواهد شد. این بدان مفهوم است، تا زمانیکه من به دیگران ظلم روا ندارم و در دوره ای، مورد ظلم واقع نشوم، قادر به درک این واقعیت نخواهم بود که رفع ظلم، نه تنها برای من، بلکه برای دیگران و بصورت دو سویه، لازم الاجراست.س
  
در اینجا باید به مطلبی اشاره نمود و آن اینکه در بیشتر اوقات، کارهای بزرگی که در تاریخ بشری رخ داده است، توسط افرادی بوده است که گرچه از نظر ظاهری مانند دیگر انسانها بوده اند، اما از نظر ساختار روحی، خلقتهای خاص بوده اند. در آثار استاد الهی به یازده مقام از این نوع خلقت، اشاره شده است.س
 
در آثار استاد نورعلی الهی، رعایت حقوق همه مخلوق، اعم از نوع انسان، حیوان، گیاه و حتی جمادات، تصریح و بر آن پافشاری شده است. تا جاییکه در دانشگاه سیرکمال او، این امر یکی از ارکان اساسی خداپرستی تلقی می شود.س
  
برای حسن ختام اولین مقاله در این ارتباط، تنها به یکی از این حقوق اشاره می شود و آن، حق تعیین سرنوشت انسانها بدست خودشان می باشد. س
پایان قسمت اول



Demos [1]

Kratos[2]

Cleisthenes[3]

Alkmeonid [4]

Hippias [5]
Hipparchos [6]
Tyrannis [7]
Isonomie [8]
Charles-Louis de Secondat [9]
L'esprit des lois [10]
Richard Brandon Morris [11]


تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
:منابع
محققین و دانشجویان باید در نظر داشته باشند که در سالهای اخیر، ویکیپدیای فارسی به شدت دستخورده و حقایق تاریخی کاملن تحریف شده اند. تا جاییکه این پلتفرم در زبان فارسی، به هیچ وجه قابل اطمینان و استفاده نیست. از اینرو باید تا جائی که ممکن است از ویکیپدیا به زبانهای دیگر، برای مثال انگلیسی و آلمانی استفاده نمود. در این مقاله نیز از دو منبع آلمانی و انگلیسی آن استفاده شده است.س

:کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان
 nlövhsd-Hkhgdc , Hsdf akhsd- rslj h,g

مطالب مقالات بعد:س 
قانون اساسی بر پایه دمکراسی - 
انواع دمکراسی -



در یوتوب
برای مشاهده فیلم ویدئویی این مقاله، اینجا کلیک کنید.س
...........................................................................


 مقاله بصورت صوتی برای نابینایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر