۱۲ فروردین ۱۴۰۱

جنگ پاسیفیک. قسمت اول

 


این مقاله را می توانید همچنین مستقیمن در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان مطالعه بفرمائید. کلیک کنید 

نگاهی نوین به رخدادهای جهان


بمباران هیروشیما و ناکازاکی

و دو پیآمد مثبت و تعیین کننده جهانی آن


قسمت اول           

مطالعه قسمت دوم

مطالعه قسمت سوم

مطالعه قسمت چهارم  

مطالعه قسمت پنجم




قسمت اول


مقدمه

ر

در گشت و گذاری در تاریخ مدون جهان، چنین به نظر می آید که در طول تاریخ، در بررسی حوادث و رخدادها در زمینه های متفاوت، پژوهشگران تنها به بعد ظاهری آن پرداخته اند. این امر را می توان کاملن طبیعی تلقی نمود، زیرا تا این دوران، هنوز کسی به ما نیاموخته بود که هر رخداد، دارای یک بُعد ناپیدا نیز می باشد که اتفاقن در بسیاری از موارد، می تواند دلیل اصلی ایجاد آن رخداد نیز باشد.


ایجاد جنگهای بزرگ و طولانی در تاریخ بشری که ناشی از سیاست ورزی کشورهای قدرتمند بوده است، یک امر همیشگی و جزء تفکیک ناپذیری از آن بوده است. تاریخ نگاران حرفه ای همواره سعی نموده اند تنها به ثبت آنچه رخ داده و پیامدهای ظاهری آن بپردازند، گرچه در این روند، به هرحال تغییراتی که پس از این جنگها در جهان بوجود آمده اند از نظر دور نمانده اند، اما این قسمت، در رابطه مستقیم و یا به عنوان پیامدی مستقیم، مورد پژوهش قرار نگرفته است، زیرا در هر حال کسی جنگ را یک پدیده دوست داشتنی در نظر نمی گیرد و نتیجتن اگر در اثر این جنگها، رویدادهای مثبتی نیز حاصل آمده باشند، به عنوان نتیجه غائی آن جنگ، که احتمالن وقوع آن غیرقابل اجتناب بوده است، تلقی       نمی شوند.


در این مقاله که در چند بخش ارائه خواهد شد، ما وقایع را از دیدگاهی دیگر مورد بررسی قرار می دهیم که گرچه امریست جدید، اما درک ما از وجود پدیده ای به نام انسان و وظائف او بر روی زمین را وسعت خواهد داد. برای این منظور بمباران دو شهر ناکازاکی و هیروشیما که به عنوان هولناکترین بخش از جنگهای کلاسیک بشر ثبت شده اند را در نظر گرفته ایم که دارای حداقل دو پیامد بسیار مثبت در جهان نیز می باشند. ضمن آنکه مانند هر انسان صلح دوست دیگر، عمیقن معتقدیم که جنگ دارای چهره ای بسیار کریه است و آرزو داریم که پس از اتمام تجاوز روسیه به اوکراین که هم اکنون در جریان است، دیگر هرگز این چهره زشت، مجالی برای خودنمائی نیابد.

 


وضعیت چین در اسارت دو امپراطوری ژاپن و بریتانیا

در این قسمت سعی می کنیم از حواشی آنچه رخ داده است صرف نظر کنیم و تیتروار، ابتدا نظری اجمالی به وضعیت آن زمان ژاپن  و چین به عنوان دو بازیگر بسیار مهم  در آنچه در انتهای جنگ جهانی، در شرق آسیا  رخ داد و باعث اتمام آن شد بیاندازیم .

 

ژاپن

پس از اولین جنگ چین و ژاپن در ۱۸۹۴- ۱۸۹۵، امپراتوری ژاپن، تایوان را ضمیمه خود کرد. در معاهده شیمونوسکی که موجب پایان جنگ اول چین و ژاپن شد، قدرت های اروپایی میانجیگری صلح میان این دو امپراتوری را برعهده گرفتند. در این میان، اگرچه ژاپن امیدوار بود نفوذ بیشتری در منچوری، منطقه شمال شرقی چین، را به دست آورد، امپراتوری روسیه توانست امتیاز راه آهن این منطقه و بندر آرتور را در دست گیرد. علاقه ژاپن به منچوری که سرشار از مواد خام اولیه بود، با منافع روسیه در تضاد بود و از این رو جنگ روسیه و ژاپن در سال ۱۹۰۴ آغاز شد که به پیروزی امپراتوری ژاپن منجر شد. روسیه مجبور شد منچوری را رها کند و ژاپن، راه آهن منچوری جنوبی را که توسط ارتش کوانتونگ محافظت می شد، ساخت تا مواد خام را به کره، منتقل کند. یک سال پس از این واقعه، کره در سال ۱۹۰۵ تحت الحمایه ژاپن قرار گرفت و در سال ۱۹۱۰ ضمیمه آن شد.


بدنبال وقایعی چند، رکود بزرگ سال ۱۹۲۹ ، ژاپن را به نیز به مانند برخی کشور های دیگر به شدت تحت تأثیر قرار داد. از اینرو بسیاری از سیاستمداران و مقامات نظامی، راه حل بحران اقتصادی را در تشدید تلاش های استعماری می دیدند واین امر به مفهوم چشم طمع بیشتر بر منطقه منچوری چین بود. از اینرو با محاسبات ژاپن در این راستا، در ۱۸ سپتامبر ۱۹۳۱، به منظور ایجاد بهانه ای برای حمله به منچوری، عوامل ارتش ژاپن، راه آهن منچوری جنوبی را در نزدیکی شهرماکدن ( Mukden)  منفجر کردند و چین را مسئول آسیب رساندن به خط راه آهن قلمداد نمودند. پس از این حادثه که به حادثه ماکدن مشهور شد، منچوری توسط ارتش ژاپن اشغال شد. هیچ مقاومت هماهنگی از جانب چینی ها به انجام نرسید، زیرا این کشور در بحبوحه جنگ داخلی چین، بین کومینتانگ (حزب جمهوری چین) و کمونیست ها قرار داشت.  با استفاده از این موقعیت، ژاپن دولت دست نشانده مانچوکو( Manchukuo ) را برای اداره سرزمین های اشغالی تأسیس کرد.


در این میان، با آنکه در آن زمان ارتش و نیروی دریایی ژاپن مستقیمن تابع امپراتور بودند، ولی تا حد زیادی از کنترل پارلمان و دولت خارج شده و به تنهایی در چین فعال بودند. با  موفقیت ارتش در جریان منچوری، نفوذ این قدرت نظامی  بطور روزافزونی در سیاست ژاپن تثبیت می شد.


به دلیل فاجعه منچوری و تنها با یک بهانه کوچک، چین با تحریم تجاری  ژاپن از تخلیه بار از کشتی های ژاپنی خودداری نمود. در نتیجه، صادرات ژاپن به یک ششم مقدار معمول آن کاهش یافت. این امر احساسات ناسیونالیستی شوونیستی را در ژاپن تقویت کرد و به ویژه، حادثه ای که در آن پنج راهب بودایی افراطی ناسیونالیست ژاپنی، متعلق به فرقه نیچیرن(Nichiren)  در سال ۱۹۳۲ در شانگهای مورد اهانت و بدرفتاری قرار گرفتند و طی آن، یک راهب بر اثر جراحات وارده از طرف اوباش چینی جان خود را از دست داد، مانند بنزین بر روی آتش،  خشم مردم ژاپن را برانگیخت و در ۲۹ ژانویه، ژاپن، چین را بمباران کرد و اولین نبرد شانگهای اتفاق افتاد. این اولین بمباران علیه غیرنظامیان بود. ارزیابی ها از حدود ۱۸،۰۰۰ کشته چینی و ۲۴۰،۰۰۰ بی خانمان خبر می دهند. بنابراین چین مجبور شد تحریم تجاری را لغو کند و در پی آن، یک منطقه غیرنظامی در اطراف شانگهای ایجاد شد. در ماه مه ۱۹۳۲، دو طرف با آتش بس موافقت کردند، اما ژاپنی ها  بی اعتنا به این موافقتنامه به پیشروی خود ادامه دادند. در سال ۱۹۳۳ چند استان چین بوسیله ارتش ژاپن اشغال شدند و در سال ۱۹۳۵ چین مجبور شد با ایجاد یک منطقه حائل بین مانچوکو و پکن موافقت کند که در آن ژاپنی ها شورای نظامی خودمختار هوپی (هبای: منطقه ای در شمال چین) شرقی  را تشکیل دادند.


صرف نظر از جزئیات دیگر عملیات استعماری، در هر حال با مشاهده این تجاوزکاری های ژاپن، کشوری که چینی ها آن را پشه ای در مقابل فیل(چین) می نامیدند، در سال ۱۹۳۷، دولت چین ۶۵ درصد از بودجه ملی خود را صرف ارتش کرد. اجرای طرح تسلیح ارتش به دلیل مشکلات مالی، بی ثباتی سیاسی و کمبود ظرفیت صنعتی در کشور ناقص ماند. زیرا به دلایل یاد شده، آموزش و تمرین مدرن نیروهای ارتش فقط تا حدودی قابل اجرا بود. [سند اول]


طرح تجاوز امپراتوری ژاپن به چین، در سال ۱۹۳۷ گسترش یافت و شامل اشغال پنج استان شمالی چین ، شانکهای و برخی نقاط دیگر شد و تا سال ۱۹۴۰ که جنگ به بن بست رسیده بود. ژاپن، سراسر  شرق چین را اشغال کرده بود و باقی سرزمین چین را کومینتانگ (حزب جمهوری چین) به رهبری چیانگ کای شک، با حزب کمونیست مائو تسه تونگ تقسیم نموده بود. [سند دوم و سوم]

 

پایان قسمت اول

مطالعه قسمت دوم

مطالعه قسمت سوم

مطالعه قسمت چهارم

مطالعه قسمت پنجم

.............................................

تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش

09.03.2022


در قسمت دوم می خوانید:

 - وضعیت چین در حول و حواشی دوران جنگ جهانی دوم

 - دو عامل اساسی در شکل دادن به وضعیت تأسف انگیز اجتماعی آن زمان چین 


منابع: 

 

[سند اول]

Chang Jui-Te: The Nationalist Army on the Eve of the War. in Mark Peattie, Edward Drea, Hans van de Ven (Hrsg.): The Battle for China – Essays on the Military History of the Sino-Japanese War of 1937–1945. Stanford, 2011, S. 83–89, S. 103f

 

[سند دوم و سوم]

1.     S.C.M. Paine: The Wars for Asia – 1911–1948. Cambridge, 2012, S. 150.

2.      Tomohide Ito, Militarismus des Zivilen in Japan 1937–1940: Diskurse und ihre Auswirkungen auf politische Entscheidungsprozesse. (Reihe zur Geschichte Asiens; Bd. 19) München: Iudicium Verlag 2019



کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان:

idv,adlh , khöhchöd , #dhlnihd lefj Hk-rslj h,g

جنگ پاسیفیک. قسمت دوم

 



نگاهی نوین به رخدادهای جهان


بمباران هیروشیما و ناکازاکی

و دو پیآمد مثبت و تعیین کننده جهانی آن


قسمت دوم

مطالعه قسمت اول

مطالعه قسمت سوم

مطالعه قسمت چهارم

مطالعه قسمت پنجم




قسمت دوم



وضعیت چین در حول و حواشی دوران جنگ جهانی دوم

 

دو عامل اساسی در شکل دادن به وضعیت تأسف انگیز اجتماعی آن زمان چین

عامل اول:

زنان خدمتکار جنسی

اصطلاح زنان خدمتکار جنسی و یا «زنان آسایش» (ian-fu به معنای روسپی) تعبیری برای زنانی می باشد که بوسیله ارتش ژاپن عمدتن از چین و همینطور از برمه، تایلند، ویتنام، مالایا، مانچوکو، تایوان و سرزمینهای دیگر به بردگی جنسی گرفته شده بودند. این زنان در طول جنگ جهانی دوم در فاحشه خانه های نظامی ژاپن مجبور به سرویس دهی رایگان جنسی می شدند. جنگ آسیا و اقیانوسیه، اولین مورد آزار زنان توسط ارتش ژاپن نبود و حتی هنگامی که ژاپنی ها در سال ۱۹۱۸ به سیبری حمله کردند، ارتش ژاپن روسپی ها را از ژاپن بدانجا انتقال داد. با حمله به چین در سال ۱۹۳۲، بکارگیری زنان جوان به عنوان زنان آسایش (فاحشه های اجباری) سیستماتیک شد. این زنان که اکثرن بین ۱۴ تا ۲۵ سال سن داشتند، مجرد و عمدتن بی سواد بودند. هر زن باید روزانه در حدود ۴۰ سرباز را سرویس جنسی می داد. بسیاری از این زنان، قبل از پایان جنگ بر اثر بیماری، شکنجه جنسی یا گرسنگی مردند. در هفته های پایانی جنگ، ده ها هزار زن، از این نوع، به راحتی به قتل رسیدند و تنها حدود ۳۰ درصد از آنان از جنگ جان سالم به در بردند. در منابع آلمانی و آمریکائی و عمومن در جهان خارج از ژاپن، تخمین زده می شود که بین ۱۰۰,۰۰۰ تا ۳۰۰,۰۰۰ زن، مبتلا و درگیر این وحشیگریها بودند. این در حالی است که این رقم در ژاپن از ۱۰,۰۰۰ تا ۲۰۰,۰۰۰  قربانی عنوان شده است. ضمنن  گفته می شود، تعداد  ۲۰۰,۰۰۰ نفر از این قربانیان، از میان زنان چینی بوده اند. باقی بردگان جنسی،  از کره و تایوان و همچنین از سرزمین های اشغالی دیگر مانند اندونزی، مالزی، فیلیپین و برخی از زنان نیز از هلند و استرالیا بوده اند. در منابع مختلف، تعداد این زنان را متفاوت از یکدیگر ثبت نموده اند. [سند سوم]

 

عامل دوم

ورود تریاک به چین

پیتر سی پاردو(Peter C. Purdue) در کتاب خود به نام «جنگ اول تریاک» می نویسد:

                    " تریاک پاتنا تولید شده توسط شرکت بریتانیایی هند شرقی، تحت انحصار تولید خود در بنگال، کیفیت بهتری نسبت به مواد مخدر داخلی داشت. به دلیل غیرقانونی بودن در چین، این شرکت محموله های صادراتی از هند را به تاجران خصوصی واگذار می کرد تا روند تجارت قانونی آنها در کانتون در چارچوب تجارت با چین به خطر نیفتد. اینها کالاهای خود را به قاچاقچیان چینی در مناطق ساحلی انتقال می دادند. در این ارتباط، ابتدا از کشتی‌ها، بعدن از انبار شرکت در جزیره لینتین، تریاک با قایق‌های پارویی کف تخت با بادبان‌های کمکی و خدمه ۵۰ تا ۶۰ نفره به داخل کشور منتقل می شد. در سال ۱۸۳۱ تخمین زده شد که حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ قایق در این تجارت فعال بوده اند."


این نقل قول را در اثبات این واقعیت آوردم که بریتانیایی ها، بوسیله کمپانی هند شرقی، تریاک را وارد چین کردند، گرچه در سالهای بعد عثمانان نیز در این تجارت پول ساز سهیم بودند و این در حالی است که تا پایان قرن نوزدهم، خود چینی ها تبدیل به یکی از تولیدکنندگان بزرگ این ماده سکرآور شده بودند.


مسئله رقت آورتری که تراژدی بردگی جنسی زنان عمدتن چینی را کامل می کرد آنکه، در زمانی که دختران و زنان چینی به عنوان فاحشه اجباری سرگرم سرویس دادن به سربازان ژاپنی بودند، بر سر هر کوچه در مناطق وسیعی از چین، تریاکخانه ها، با تریاکی که در ابتدا برای مدتی خاص، توسط بریتانیائی ها  بطور رایگان توزیع می شد، به نشئه کردن پدران، شوهران و برادران همان زنان برده مشغول بودند.

 

در این راستا در منابع انگلیسی زبان، بطور خلاصه چنین آمده است:

                           " ....در اواخر قرن نوزدهم، تولید تریاک داخلی چین به چالش کشیده شد و سپس از واردات، پیشی گرفت. قرن بیستم با مبارزات مؤثر برای سرکوب کشاورزی داخلی آغاز شد و در سال ۱۹۰۷ دولت بریتانیا معاهده‌ای را برای حذف واردات امضا کرد. با این حال، سقوط سلسله چینگ در سال ۱۹۱۱ منجر به تجدید

حیات در تولید داخلی این ماده سمی شد. دولت ملی‌گرا، دولت‌های استانی، پایگاه‌های انقلابی حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) و دولت استعماری بریتانیا، همگی به مالیات‌های تریاک به‌عنوان منابع اصلی درآمد وابسته بودند، همانطور که ژاپنی های  اشغالگر در دوره جنگ دوم چین و ژاپن مابین سالهای ۱۹۳۷تا ۱۹۴۵ از آن نفع

می برند. "  [سند چهارم]

 

مستعمره های ژاپن

لیست نسبتن بلندی از مناطق تحت اشغال ژاپن و برخی از مناطقی که قبل از جنگ جهانی دوم نیز به مرور در مجموعه مستعمرات این کشور قرار گرفته بودند وجود دارد. پس از جنگ جهانی دوم و معاهده سانفرانسیسکو، ژاپن در تسلیم بی قید و شرط، کنترل بر تمام سرزمین های اشغالی و مستعمراتی خود  به جز سرزمین اصلی، یعنی هوکایدو، هونشو، کیوشو، شیکوکو و حدود ۶۰۰۰ جزیره کوچک اطراف را لغو کرد. تعدادی از اراضی اشغال شده ژاپن توسط ایالات متحده نیز، پس از سال ۱۹۴۵ به ژاپن بازگردانده شد. با این وجود هنوز تعدادی از مناطق در آن حوالی مورد مناقشه کشورها وجود دارد. از جمله:

۱-    اختلاف بر سر جزایر کوریل بین ژاپن و روسیه.

۲-    مناقشه صخره های لیانکورت مابین کره جنوبی و کره شمالی.

۳-    اختلاف در مورد جزایر سنکاکو بین جمهوری چین و تایوان.


در طول جنگ جهانی دوم، ژاپن قلمروهای وسیعی در شرق و جنوب شرقی آسیا، از جمله هندوچین فرانسوی، هند شرقی هلند، مالزی، فیلیپین و انواع جزایر اقیانوس آرام را فتح کرد. مناطقی که در انتهای جنگی که به جنگ پاسیفیک معروف شد، توسط آمریکائی ها از چنگ ژاپن رها شدند.

در اواخر جنگ جهانی دوم، در هشتم آگست ۱۹۴۵، اتحاد جماهیر شوروی به ژاپن اعلام جنگ کرد و با بیش از یک میلیون سرباز به منچوری حمله کرد. این حمله نظامی، به عملیات طوفان آگوست معروف شد.


در طول جنگ جهانی دوم، چین به طور رسمی توسط متفقین حمایت شد و ایالات متحده، تعدادی پایگاه های هوایی در خاک چین ایجاد کرد که چندی بعد، ژاپن از آن بیس های نظامی، بمباران شد. ایالات متحده از سال ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ با بیش از ۵ میلیارد دلار از چین حمایت کرد.


در تابستان ۱۹۴۵، درست زمانی که هر دو طرف‌ متخاصم، تصور می‌کردند که جنگ جهانی دست کم یک سال دیگر به طول خواهد انجامید، ایالات متحده آمریکا در بن بستی  که شرح آن خواهد آمد، با پرتاب بمب‌های اتمی بر روی هیروشیما و ناکازاکی به آن پایان داد. ژاپن در پانزدهم آگست ۱۹۴۵ تسلیم شد. نیروهای ژاپنی در چین نیز در نهم سپتامبر همان سال با امضای معاهده ای در نانجینگ رسمن تسلیم شدند.  


پایان قسمت دوم

مطالعه قسمت اول

مطالعه قسمت سوم

مطالعه قسمت چهارم

مطالعه قسمت پنجم

.............................................

تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش

10.03.2022


در قسمت سوم  می خوانید:

 - نگاهی مختصر بر جنگ پاسیفیک

 - زمینه بمباران هیروشیما و ناکازاکی 


منابع: 

[سند سوم]

The Asian Women's Fund. "Who were the Comfort Women?-The Establishment of Comfort Stations". Digital Museum The Comfort Women Issue and the Asian Women's Fund. The Asian Women's Fund. Archived from the original on August 7, 2014. Retrieved August 8, 2014

 

[سند چهارم]

Hans J. (4 March 2015). "The Blooming Poppy under the Red Sun:

James Louis (2003). "Opium, Empire, and Modern History"

 

کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان:

idv,adlh , khöhchöd , #dhlnihd lefj Hk-rslj n,l